دانلود آهنگ جدید میلاد راستاد مهرماهی (با کیفیت عالی)
Download New Music Milad Rastad Mehrmahi
به همراه متن آهنگ
دانلود آهنگ جدید مسیح و آرش AP دمت گرم با کیفیت بالا 320 و 128
Download Music Masih & Arash AP Damet Garm
امیررضا واعظ آشتیانی در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، درمورد احتمال حضورش در انتخابات فدراسیون والیبال گفت: اگر بخواهیم انتخابات فدراسیونها با نشاط برگزار شود و همراه با شفافیت و سلامت باشد باید افراد مدیر و متعهد در انتخابات ثبت نام کنند. وزارت ورزش باید از نقش مهندسیاش دور شود. وزارت ورزش باید فضا را به گونهای آماده کند که افراد دارای سابقه اجرایی و موفق، ریاست یک فدراسیون را در دست بگیرند، اما این موضوع با مهندسی کردن متفاوت است.
وی ادامه داد: آقایان باید اجازه دهند افرادی به صحنه بیایند که سابقه مدیریتی دارند. کارشناسان و کارمندان وزارت ورزش که سابقهای در موضوع مدیریت و کارهای اجرایی ندارند. اگر وزارت ورزش این فضا را آماده و از مهندسی کردن پرهیز کند و مصلحت باشد در انتخابات فدراسیون والیبال ثبتنام خواهم کرد. اگر فضا پاکیزه باشد به صحنه میآیم تا انتخابات پرشور باشد؛ البته صاحبان رای و هیأتهای استانی هم باید برای انتخاب بهترین گزینه تلاش کنند و به بهترین برنامه رای بدهند.
قائم مقام سابق سازمان تربیت بدنی خاطرنشان کرد: هدف رای دهنده باید این باشد که برنامه کاندیدا را بشنود و بخواند و در نهایت با توجه به سوابق اجرایی افراد بهترین گزینه را انتخاب کند. اگر در جریان انتخابات محدودیت و مهندسی باشد، اگر وزارت ورزش فرد خاصی را حمایت کند نشانههای مهندسی انتخابات است. چه لزومی دارد که کارمند و کارشناس وزارت ورزش بخواهد رئیس یک فدراسیون شود؟ ریاست یک کار اجرایی و کلان است؛ بنابراین وزارت ورزش باید به سمت شفافیت و ایجاد فضای دموکراتیک برود.
واعظآشتیانی با اشاره به ثبتنام احمد سعادتمند در انتخابات فدراسیون والیبال، تصریح کرد: ثبتنام سعادتمند یعنی مهندسی انتخابات فدراسیون والیبال! صاحبان رای باید استقلال داشته باشند و به مهندسی توجهی نکنند. آقایان از وزارت ورزش با چه سابقهای میخواهند کاندید انتخابات فدراسیون والیبال شوند؟
وی در پاسخ به این سوال که آیا لازم است رئیس آینده فدراسیون والیبال از جنس همین رشته باشد یا خیر، گفت: اصلاً ربطی ندارد. چه لزومی دارد رئیس آینده از جنس همان رشته باشد؟ مگر یزدانیخرم از جنس والیبال یا کشتی بود که در این دو فدراسیون عملکرد موفقی داشت؟ متاسفانه مملکت ما دچار عدم شایستهسالاری است. انتخابها نباید به صورت سلیقهای، باندی، حزبی و گروهی باشد؟ برای فدراسیونها فردی باید انتخاب شود که وزارت ورزش بتواند با وی کار کند؛ فردی که مدیر و مدبر باشد.
مدیرعامل پیشین باشگاه استقلال درخصوص احتمال بازگشت داورزنی به فدراسیون والیبال عنوان کرد: برگشت داورزنی به والیبال بزرگترین خطای استراتژیک مدیریتی است. به نظر من موفقیتهایی که در یک دوران مدیریتی کسب میشود باید با نگاه مثبت در افکار عمومی ماندگار شود. وقتی به مجموعه قبلی برگردیم برخیها به دلایل مختلف تلاش میکنند که موفق نباشید. من زمانی در باشگاه استقلال بودم و قطعاً دیگر به آنجا برنخواهم گشت، چراکه اعتقاد دارم موفقیتها باید ماندگار شود. بازگشت مکرر یک مدیر به یک مجموعه اشتباه است. به صلاح داورزنی هم نیست که به والیبال بازگردد، چراکه موانعی برایش میسازند تا زمین بخورد.
انتهای پیام/س
دانلود آهنگ خواهش محسن ابراهیم زاده با لینک مستقیم به همراه متن از رسانه رز موزیک با بالاترین سرعت و قابلیت پخش آنلاین در قالب mp3.
مثل خودت بد عادتم تا پیشمی من راحتم
با من بمون تا دیگرون چیزی نگن از عشقمون حرفا بمونه بینمون
این دل بی تو میمیره اگه یه روزی دستاتو نگیره
اینو بدون به فکرته همیشه به فکرته همیشه
قلبم بی تو میمیره اگه یه روزی دستاتو نگیره
دانلود آهنگ جدید میلاد راستاد مهرماهی (با کیفیت عالی)
Download New Music Milad Rastad Mehrmahi
به همراه متن آهنگ
آلبوم کجا باید برم حیرتانگیز است. در وهله اول به خوبی و بدیاش کاری ندارم. حیرتانگیز از این نظر که ترانهسرای بااستعدادی که ما میشناختیم در اولین آلبومش به عنوان خواننده ترانههایی گفته به غایت بد؛ چه از لحاظ زیباییشناسی و چه از لحاظ تکنیک ترانهسرایی. قاعدتا نقطه قوت آلبوم «کجا باید برم» باید ترانههایش میبود.
از بمانی ترانههای ماندگار در این سالها کم نشنیدهایم؛ از کارهای احسان خواجهامیری بگیرید تا چند تا از ترانههایی که برای خوانندگان خارج از کشور سروده و بیتهای ماندگاری دارد. او استاد فضاسازی در ترانههایش در قطعات خوانندگان دیگر است. و حالا ترانههای «کجا باید برم» انگار در فضایی تهی و بیزمان و بیمکان سروده شدهاند؛ عاشقانههای بی حس و حال.
لقب بدترین ارجاع و تصویرسازی در ترانه هم به بیتی از قطعه «عاشقی» میرسد. آنجا که میگوید: وقتی زلیخا میشوی از ناز میترسم / من یوسفم از دکمههای باز میترسم
موفقترین قطعه آلبوم همان ترک «کجا باید برم» است که پیشتر آن را روی فیلم «لاتاری» شنیده بودیم. شاید بخشی از این موفقیتش به خاطر همین باشد که قصه مهدویان و کاراکترهایش برای ترانه فضاسازی کردهاند. دلیلش هر چه هست قطعهای شده که در یادها میماند. علیرضا افکاری ملودی خوبی برای آن ساخته و روزبه بمانی نشان میدهد که صدای صافی دارد که از اکثر خوانندگان پاپ این روزهای موسیقیمان بهتر است.
شخصا دلیل آن دکلمههای اول هر قطعه را نمیفهمم. متاسفانه دکلمه کردن باعث میشود کلمات واضحتر به گوش برسند و نقاط ضعفشان بیشتر توی ذوق بزنند. مثلا در ترانه «تمرین تنهایی» اولش با دکلمه میخواند:
هر دو این زندگی رو سوزوندیم / هردو خیالمون تخته
تورو شاید یه روز بخشیدم / ولی بخشیدن خودم سخته
اگر انقدر سلیس و شمرده اینها به گوشمان نمیرسید شاید نتهای موسیقی و صدای بمانی و عناصر دیگر باعث میشدند ذهنمان از ترانه منحرف شود و متوجه نشویم که تا چه اندازه کار سستی است.
همین مشکل را همه دوازده قطعه دیگر آلبوم هم دارند. نکته جالب این که به نظرم روزبه بمانی در این آلبوم کاملا تحتتاثیر یکی از خوانندگان خارج از کشور بوده است؛ از ملودیهای علیرضا افکاری تا آن دکلمه اول هر قطعه و حتی شیوه خواندنش وامدار داریوش است. منتها وقتی سیزده قطعه در آلبوم با این حال و هوا تولید میشود نتیجهاش کپی بدی است که درنهایت حتی یکی از قطعاتش هم در خاطر نمیماند.
لقب بدترین ارجاع و تصویرسازی در ترانه هم به بیتی از قطعه «عاشقی» میرسد. آنجا که میگوید:
وقتی زلیخا میشوی از ناز میترسم / من یوسفم از دکمههای باز میترسم
ایراد ترانهها بیشتر از آن که مضمونی باشد به انتخاب سرسری واژگان برمیگردد. دم دستیترین کلمهها برای بیان احساس یا وضعیت و رعایت وزن و قافیه انتخاب شده است. ارجاعتان میدهم به قطعه «من حافظم» که اتفاقا میتوانست کار خوبی باشد. یک بیت خیلی خوب آن اوایلش است که میگوید:
شاعر شدم که فکر تو را بازتر کنم / زورم به مشت فکر خودم هم نمیرسد
و درست لحظهای که میخواهید به ترانه امیدوار شوید بیتی دارد که از لحاظ محتوایی زیباست ولی از لحاظ زیباییشناسی با استفاده از «یه» آن را خراب کرده است:
من یه شاعر شدم که بعد از تو / عشقو با مرگ زندگی کرده
در صورتی که «یه» هیچ بار معنایی اینجا ندارد و مشخصا برای حفظ وزن از آن استفاده شده است.
از آهنگ سوم به بعد ملودیها دیگر به گوشتان آشنا میشود. تمهای تکراری خستهتان میکند. علیرضا افکاری سازبندیهای مشخصی دارد که در همان گستره حرکت میکند. هیچ نکته تازهای نیست که یک قطعه را از قطعه دیگر متمایز کند. میان سیزده قطعه (که تعدادش برای آلبوم اول یک خواننده هرچند سالها به عنوان ترانهسرا فعال بوده زیاد است) فقط «شلیک» حال و هوایی کمی متفاوتتر دارد. روزبه بمانی هم موفق میشود در یکی دو جا که قطعه از گامی به گام دیگر مدولاسیون میکند تواناییهایش را به عنوان خواننده نشان بدهد. بمانی در کل صدای صاف خوبی دارد که شاید اگر کمی رویش کار کند بتواند وجه ممیزهای به آن ببخشد که یک خواننده پاپ خوب ماندگار شود.
اما در حال حاضر هیچ عنصری نیست که باعث شود فکر کنیم روزبه بمانی و آلبوم «کجا باید برم» قرار است جریان جدیدی در موسیقی ایران ایجاد کنند. راستش حتی نسبت به ترانهسرای بااستعدادمان هم کمی بدبین شدم. انگار برای دیگران بهتر ترانه میگوید. روزبه بمانی میتواند اسمش را به عنوان اولین ترانهسرایی ثبت کند که برای خودش کمفروشی میکند، نه دیگران!
ترانههای صادراتیاش اصولا بهتر است. یا شاید هم هنوز آنها خوانندههای بهتری هستند و میتوانند قطعات موسیقی بهتری در جریان پاپ تولید کنند.